loading...
کافتر آنلاین
افشین بدری بازدید : 81 یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

· بهرام گور از کودکی تا مرگ

بنا به شواهد موجود و کتب تاریخی ( هفت پیکر نظامی،شاهنامه ی فردوسی،تاریخ بلعمی،تاریخ طبری ،مجمل التواریخ والقصص و...) که تعداد آنها کم هم نیست می توان تاریخ زندگی بهرام گور را یکجا جمع کرد و نوشت. از بیشتر این کتاب ها اینگونه بر می آید که بهرام پنجم ، پانزدهمین پادشاه سلسله ی ساسانی ، پسر یزدگرد اوّل ، از کودکی به بادیه ای در حیره فرستاده می شود. پدرش او را به نعمان (بنا به روایت طبری و نظامی)یا به منذر بن نعمان ( بنا به روایت فردوسی) می سپرد تا تربیت شود . در این مدّت که بهرام از ایران دور بوده است ، بزرگان ایرانی یکی دیگر از شاهزادگان به نام "خسرو" را به پادشاهی بر می گزینند . منذر با لشکر عرب به پشتیبانی بهرام می آید و عاقبت قرار می شود که تاج پادشاهی را میان دو شیر نهند و هر کس که آن را برداشت پادشاهی از آن او شود. خسرو حاضر به چنین کاری ، از ترس جان اش، نمی شود و بهرام شیران را می کشد و تاج بر سر می نهد.

نکته ای که گفتن آن در اینجا بی فایده نیست این است که بهرام به شکار حیوانات علاقه ی خاصی داشته است و به همین جهت در شکار آنها از مهارت خاصی هم بر خوردار بوده است. شواهد فراوانی موجود است ولی ما در اینجا به این رباعی معروف خیام بسنده می کنیم:

آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور، بهرام گرفت؟

 

مرگ بهرام جنبه های افسانه ای و یا شاید اساطیری زیادی به خود گرفته است و این باعث شده است که حتی استاد و مورخ بزرگی چون دکتر عبدالحسین زرین کوب قسمت اعظمی از این داستان ها را افسانه بداند و نتواند نظری قاطع بدهد:

"درباره ی سلطنت بهرام پنجم (438 ـ 420‌ م) و احوال و اوصاف شخصی او پاره ای جزییات جالب در بعضی منابع شرقی هست که به نظر می آید به هر حال بیشتر از افسانه های تاریخی بعد از اومأخوذ باشند تا از روایات تاریخی. اقامت طولانی او در حیره و در نزد نعمان و پسرش منذر ، ظاهراً نوعی تبعید به شمار می آیدو بر خلاف مشهور نمی بایست از دوران شیر خوارگی بهرام شروع شده باشد.

{...}همچنین روایات مربوط به شاعری او ، داستان عشق ها و شکارهایش،و اخبار راجع به اینکه به چندین زبان سخن می گفته است ، به نظر می آید از اجزاء نوعی رمان تاریخی که درباره ی او به وجود آمد و بعد ها مأخذ پاره یی حکایات هفت گنبد نظامی هم گشت باید بوده باشد. حتی مرگ او نیز بر حسبِ روایت شاهنامه ، در دنبال استعفای وی و به اجل طبیعی روی داده است، در غالب اینگونه روایات رنگِ افسانه یافته است . گفته اند که وی در پی گوری اسب می تاخت ، در چاه یا مردابی ناپدید شد. البته ممکن است این واقعه را بعد ها از روی داستان پیروز که در گودالی جان سپرد ، ساخته باشند.

{...} به نظرمی آید بیش از علاقه به شکار گور ، آنچه موجب شهرت وی به این نام (بهرام گور) شده است شباهت احوال وی به این حیوان بیابانی باشد در چالاکی و عشق به بیابان."(تاریخ مردم ایران،1384،به تلخیص از صص460 ـ 457 )

در تاریخ بلعمی درباره ی مرگ این خسرو ایرانی اینگونه آمده است:

 

"یک روز بهرام به صید رفته بود ، از دور آهویی بدید ، اسب برانگیخت و همی تاخت . در آن بیابان چاهی بود کهن ؛ ناگاه پای اسب بهرام بدان چاه فرو شد و او را بدان چاه افکند ، و مردم گرد شدند و خواستند که او را برکشند. اسب را برکشیدند، بهرام را هر چه طلب کردند ، نیافتند ، و مادرش را خبر بردند و بر سر چاه آمد و آنجا بنشست با خروارها خواسته ، که او را از چاه برکشد و در گور کند. چهل روز بر سر چاه نشسته بود ، تا هر چه در چاه آب بود ، بر کشیدند و بهرام را نیافتند . پس مادرش ستوه شد و از آنجا بازگشت ."(تاریخ بلعمی،1372،ص146 )

در فارسنامه ی ابن بلخی نیز آمده است که:"... پس قضای ایزدی چنان بود کی بهرام روزی در نخچیرگاه از دنبال خرگوری می دوانید و در پاره زمین شوره، آبی تنگ ایستاده بود. اسپش در آنجا افتاد و فرو شدو چندانک بیشتر نیرو می کرد فروتر می رفت تا ناپدید شد، و ملک او را مدت ، بیست و سه سال بود."(فارسنامه ی ابن بلخی ،1363، ص82)

"بنا بر نوشته ی شاهنامه ی فردوسی بهرام به سال 438 یا 439 به مرگ طبیعی در گذشت . اما غالب مورخان اسلامی در این مورد به افسانه گویی پرداخته ، نوشته اند که وی به هنگام شکار گور خر در محلی واقع در میان اصفهان و شیراز با اسب در باتلاقی فرو رفت و برای همیشه ناپدید گردید."(تاریخ ده هزار ساله ی ایران؛1372؛ ج 2)

"{...}و او را بهرام گور از آن سبب گویند که گور را تنها گرفتی و گویند او را سه اسب بود ، یکی را گور انگیز می گفتند و یکی را گور افکن و یکی را گور گیر و آن اسبی که نام او گور گیر بود کمند بفتراک داشتی ، چون خواستی که گور را زنده بگیرد بر آن اسب نشستی و آن اسب که گور انگیز بود بر وی یک عمود بود و آن عمود را بینداختی ودست و پای گور را بشکستی و بیفکندی و آن اسب که گور افکن بود ترکش داشت و صد چوبه تیر خدنگ در او بود و بر گور زدی {...}.(آورده اند که...؛ص34)

در دیگر آثار نیز در شرح مرگ بهرام و شهرت او به بهرام گور چیزهایی آمده است که آوردن آن ها در چندین صفحه مقاله مقدور نیست . به هر حال، گورِ بهرام هنوز در ایران مشخص نشده است و چه بسا که هر جا که شوره زاری بوده است امروزه نام "گور بهرام" به خود گرفته است. آرامگاه کورش (در پاسارگاد)، داریوش، خشایار شا، ودیگر پادشاهان هخامنشی (در تخت جمشید)و تعدادی از شاهان ساسانی و باستانی ایران ، امروزه معلوم و مشخص اند امّا تعدادی از این پادشاهان افسانه ای ـ تاریخی ، به گونه ای مرموز، هنوز معلوم نیست که در کجای این خاک پهناور خفته اند که بهرام هم یکی از آن هاست .

· گور بهرام در روستای آسپاس

به صورت حاشیه ، نکته ای که در ابتدا قابل یاد آوری است ، این است که نوشتن این مقاله به این معنی نیست که گور بهرا م به طور قطعی و صد در صد در این روستاست ؛ شاید نوشتن این متن ، دیگران را برانگیزد به نوشتن قراین و شواهد نزدیک تری.

منْ بنده، متولّد روستای آسپاس از توابع شهرستان اقلید استان فارس می باشم. باتلاقی در روستای ما وجود دارد که به آن "گور بهرام" می گویند . گویا این نام در جاهای دیگر کشور پهناور ایران از جمله کازرون، نیشابور،شورجستان از توابع شهرستان آباده و ... نیز وجود دارد .بنا به قراینی که در ذیل آورده می شود ، احتمال داده می شود که باتلاقی که در روستای آسپاس واقع شده است گورِ بهرام باشد.

1. از زمان قدیم، نام" گور بهرام "بر این باتلاق بوده و هست .امروزه پیرمردان این روستا که بعضی از آن ها بالغ بر 100 سال هم دارند، از اجدادشان شنیده اند که آنها هم از اجدادشان شنیده بوده اند که "اینجا گور بهرام است."

2. فارسنامه ها شواهد خوبی بر این موضوع می توانند باشند . از جمله در فارسنامه ی ناصری آمده که:" چشمه ی گور بهرام:از بلوک سرحد چهاردانگه به مسافت کمی جنوبی«آسپاس»است." (فارسنامه ی ناصری،1367، ص1598)

3. منطقه ی فارس از دیر باز ، جایگاه پادشاهان باستانی ایران بوده است . بنابراین احتمال اینکه گور بهرام در پارس باشد بییشتر از جاهای دیگر است. به عنوان مثال یکی از شواهد موجود را می آوریم:

"کاخ ساسانی:{...} بنای معظمی است از سنگ و گچ ساخته شده . گنبدها و ایوان ها و اطاق ها و دهلیزهای متعدد دارد و از آثار بهرام گور یا بهرام پنجم ساسانی است.(اقلیم پارس،1375،ص87)

4. دهی در نزدیکی روستای آسپاس به نام "کوشک زر" واقع شده است که به نظر می آید یکی از آن هفت گنبد های (کوشک های)بهرام گور باشد .

"کوشک زر:{...}در ابتدای دشت ویرانه های قلعه هایی است که به نام کوشک زر خوانده می شود و چنین شهرت دارد که این محل بقایای همان هفت گنبد معروف بهرام گور است."(اقلیم پارس،1375،ص327)

"کوشک زرد:پنج فرسخ میانه ی مغرب و شمال «آسپاس»است . در میان اهل فارس مشهور است که گنبد زرد از هفت گنبدان شاه بهرام در کوشک زرد بوده است."(فارسنامه ی ناصری،1367،ص1357)

5. "تلّ آسپاس یا تلّ دختر یزدگرد " احتمال دیگری است که گور بهرام باید در این روستا باشد.مردم این روستا بر این عقیده اند که مومیایی دختر یزدگرد سوم در زیر این تلّ خاک است و اگر کسی بخواهد آن را بردارد ، آب، "دشت آسپاس" را فرا می گیرد.بنا به گفته ی یکی از شاعران این روستا ، در سال های 1361 و 1362 کتابی بدون جلد به دست ایشان رسیده بوده است که درباره ی تاریخ ساسانیان بوده است و ایشان مقداری از آن را در شعری که در وصف روستای آسپاس سروده است آورده است و بنا بر این شعر، نام روستای "آسپاس " برگرفته از نام دختر یزدگرد سوم یا دخترِ سوم ِ یزدگرد است:

"... گوییا در دوره ی پیشینیان دختری می زیست از ساسانیان

کاو به دهقان زاده ای دلباخته وز پی عشق اش بنایی ساخته

«آسپاس»نام اش بود اسم همان دخت ِ سومْ یزدگرد آن زمان"

در ادامه ی این شعر درباره ی مرگ بهرام نیز آمده است که:

"...این محل بوده است از بهر شکار تا کُشد بهرام گورش را به زار

روزی از آن روزگاران کهن چون بشد بهرام در دشت و دمن

درپی ِ گوری روان شد پادشه لاجرم شد دور از خیل و سپه

آن زمان عمرش سرآمد ای رفیق! عاقبت گورش شده آبی عمیق

"گور بهرام"اش چنین نامیده اند آب ِ آن را تا بساتین برده اند"

 

6.سفال ها و ظروف پیدا شده در" تلّ سید عبداللهی" واقع در این روستا نشان از باستانی بودن این روستا دارد.

"آس پاس: {...}در بین راه ده بید به آس پاس نزدیک حسن آباد تپه ای بود که تکه سفال هایی از ظروف ما قبل تاریخ در اطراف آن دیده می شد ولی به علت کوچکی تپه و نبودن کارگر مورد گمانه زنی قرار نگرفت . در آس پاس باتلاق معروف به گوربهرام و تپه ی سید عبداللهی مورد بازدید واقع شد . این تپه که در سه کیلو متری آس پاس قرار دارد خاک برداری شده و زارعین خاک آن را برای زراعت برده اند . تکه سفال های زیادی همزمان با تل باکون (3500 ق.م)در اطراف آن دیده می شد."(اقلیم پارس، 1375 ،ص505)

دیگر آثارهای باستانی موجود در نزدیکی روستای آسپاس(منطقه ی سرحد چهاردانگه) که به گونه ای به بهرام گور ربط دارند عبارتند از:

"تل باستانی معروف به قصر بهرام در خسرو شیرین مربوط به دوران تاریخی – تل قصر بهرام در کافتر معروف به قصر کافوری مربوط به دوران ساسانی – پایه ی سنگی یک آتشکده در روستای شولان مربوط به دوران ساسانی – قصر بهرام در کوشک زر مربوط به دوران ساسانی . و ... ."(اقلید در دامنه ی زاگرس،1381،صص 142 و 143)

7."سنگ نبشته ی تنگ ِ بُراق" مربوط به دوره ی ساسانی ، که در روستای تنگ براق واقع در چند کیلومتری روستای آسپاس پیدا شده نیز احتمال اینکه گور بهرام در این روستا باشد را بیشتر می کند.

"{...}نبشته ی مزبور بر تخته سنگی به ابعاد 1 متر ×40/1 متر بوده مشتمل بر 16 سطر که هر سطر 90 سانتیمتر طول دارد و تخته سنگ در وسط تنگ براق نزدیک دهانه ی صفه ی کوچک غار کم عمقی که در دل کوه پیش رفته است به پهلو قرار دارد . ... می توان پنداشت یکی از شاهنشاهان ساسانی که شاید بهرام باشد به مناسبت شکار و عبور از این محل ییلاقی آن را به یادگار گذارده است. (اقلیم پارس،1375، ص15)

8. نوع پوشش گیاهی و زمین های شوره زاری که در اطراف این باتلاق وجود دارد گواه دیگری است. نوعی خاک در اطراف این باتلاق وجود دارد که مردم روستا به آن «خاک سوخته » می گویند و کسی جرأت نمی کند وارد آن شود زیرا می ترسد که غرق شود .

 

 

 

" منابع مآخذ"

1.آورده اند که ...(مجموعه ی داستان های ایرانی)؛به کوشش و تصحیح دکتر ابوالفضل قاضی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
افشین بدری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در رابطه با سایت کافتر چیست
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 69
  • بازدید کلی : 29,759
  • کدهای اختصاصی

    دریافت کد حدیث تصادفی

    دریافت کد تاریخ شمسی

    پیج رنک

    اسلایدشو

    كد موسيقي براي وبلاگ